loading...
طبیعت
مبین بازدید : 2 شنبه 10 اسفند 1392 نظرات (0)
بهار جشن طبیعت است، و طبیعت در جشن بهاری خویش آنقدر زیباست که آدمی را مسحور خویش می کند، آن چنان که از سخن گفتن باز می ماند و حرف هایش، ناگفته، در ژرفای جانش انباریده می شود. به جای او گنجشگان پرگو سخن می گویند و زبان گنجشگان یعنی: بهار، برگ، نسیم، عطر. زمین که از نعمت گرمای آفتا ب جهان تاب برخوردارمیگرد د مساعد میسازد و با فرارسیدن فصل بهار ، طبیعت از لباس سفید خود بیرون می آید و جامة سبز به تن می کند . شکوفه ها به آرامی خود را از میان ساقه های ترد و ظریف درختان بیرون می کشند و جوانه ها نیز از میان خاکهای مرطوب سر برمی آورند . کوهستانها به گلستانی پر از گلهای وحشی رنگارنگ تبدیل می شود و گلهای زرد در میان چمنهای سرسبز دشتها جلوه ای خاص به طبیعت بهار می بخشد . پرندگان که از مناطق گرمسیر باز می آیند سکوت سرد زمستان را می شکنند و ترنم عشق و طراوت سرمیدهند . بهار همانطور که فصل تجدید حیات نامیده می شود ، جان تازه ای نیز به عاشقان طبیعت می بخشد ، تا همراه با طبیعت به تجدید روحیة خود بپردازد .امروزه دوربین عکاسی که اغلب همراه این مسافران طبیعت است بعنوان یکی از وسایل ضروری در ثبت این لحظات پرخاطره اهمیت ویژه ای یافته است و استفادة صحیح و آگاهانه از آن می تواند تصاویر زیبا و بیاد ماندنی بیافریند .طبیعت در فصل بهار از تنوع رنگی بسیاری برخوردار است . آيين ها و رسم هاي مردم فرآيند الزامات و نيازهاي درهم تنيده مادي و معنوي، در پيوند جغرافيايي و شيوه هاي توليد و ساختارهاي اقتصادي دوره اي مختلف اند که برحسب ضرورت پيوسته در حال تغييرند و به مقوله هايي که در ژرفا معنا دارند پاسخ مي دهند. در جمهوري اسلامي ايران تقويم دو گونه است. نخست بر سال قمري مبتني است و ديگري بر اساس سال شمسي (خورشيدي) قرار دارد. مبدا سال قمري هجرت رسول گرامي اسلام محمد بن عبد الله (صلي الله عليه و آله) از مكه مكرمه به مدينه منوره ميباشد كه برابر با سال 622 م بوده است. سال «هجري قمري» تا سنه 1344 مبناي تاريخ رسمي كشور ايران بود. در آن سال كه بر حسب تاريخ 1304سال شمسي از هجرت پيامبر عظيم الشأن اسلام ميگذشت، تاريخ شمسي (خورشيدي) براي امور دولتي انتخاب شد و به موجب قانون رسميت يافت. اصل هفدهم قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران در اينباره ميگويد: «مبدأ تاريخ رسمي كشور، هجرت پيامبر اسلام (ص) است و تاريخ هجري شمسي و هجري قمري هر دو معتبر است، اما مبناي كار ادارات دولتي هجري شمسي است ... » سال قمري ده روز و شش ساعت و يازده ثانيه كوتاه تر از سال شمسي است. آغاز سال شمسي نخستين روز بهار است كه مطابق با 21 يا 22 مارس از سال مسيحي ميباشد، شش ماه نخستين سال را 31 روز مي شمارند و ماههاي بعد باستثناي اسفند كه گاه 29 روز ميشود را سي روز به حساب مي آورند. ايرانيان روز اول فروردين را نوروز مي نامند، در زمانهاي قديم نوروز در اول بهار نبود و گاه به بهار و گاه به تابستان و ... مي افتاد. در سال 471 ق به فرمان سلطان جلال الدين ملك شاه سلجوقي حكيم عمر خيام و چند منجم ديگر تقويم جلالي را تنظيم كردند و نوروز را در اول بهار يا نخستين روز برج حمل قرار دادند. بدين منظور قرار شد هر چهار سال يك روز بر تعداد روزهاي سال بيفزايند و سال چهارم را 366 روز حساب كنند و پس از هر 28 سال ( هفت دوره چهار ساله ) به جاي آنكه به آخرين ماه سال يك روز بيفزايند اين روز را به نخستين ماه دوره بعد يعني دوره نهم اضافه كنند. بدين ترتيب سال جلالي نزديك ترين سال به سال شمسي شد.سال شمسي حقيقي 365 روز و 5 ساعت و 48 دقيقه و 64 ثانيه است. حيات دوباره بهار دميدن روح حيات است در كالبد طبيعت و فروردين فصل جريان خون است در شاهرگ هستي. سال به پايان خود نزديك مي شود. شب به دنبال روز و روز به دنبال شب و اين قصه كه نامش قصه عمر است همچنان ادامه دارد. پس بايد هوشيار باشيم كه فصل ها مي آيند و مي روند اما اين عمر ماست كه قابل بازگشت نمي باشد. بياييد از اين تجديد بهار درس تجديد حركت و تلاش را آموخته و ارزش واقعي عمر را دريابيم. آغاز سال نو ايام عيد فرصت مناسبي براي صله رحم و رسيدگي به وضع خويشان و بستگان است كه اين نيز يكي از نشانه هاي اخلاق و سنن مرضيه اسلامي و انساني است. آمدن فصل بهار و آغاز نوروز و رنگ تازه طبيعت اين مسئوليت اغنيا جامعه را به آنان گوشزد مي نمايد كه بايد بخل نورزيده و از مال خويش در راه خدا به نيازمندان و محرومان كمك نمايند و حقوق فقرا را كه خداوند به فضل خويش به آنان داده، ادا نمايند و با عمل خير خود بهار انسانيت را جلوه و شكوه بخشند . آغاز بهار، برای ما ایرانیان فقط آغاز سال نیست. این آغاز در گذر زمان مفهومی‌ فراتر یافته است. نوروز ما فقط روز اول بهار نیست. روز سرور و شادمانی، روز دید و بازدیدها و نو کردن‌ها و خانه تکانی از زمستان گذشته نیز هست. در سرزمین ما ایران، از دیرباز و تا تاریخ به یاد دارد، همزمان با بهار، از دگرگونی طبیعت استقبال شده است. پیشینیان ما با جشن نوروز، نخستین روز بهار را به یکی از ماندگارترین سنت‌های تاریخی قرون و اعصار تبدیل کرده‌اند و هر ساله در این روز، زندگی خود را نیز نو کرده، امید و آرزوی تغییر و نوشدن در گذران اجتماعی خود را در سیمای بهار زنده نگاه داشته‌اند. به رقص و پایکوبی در آغوش طبیعت برخاسته‌اند؛ با طبیعت همراه شده‌اند و گام‌های بهار را با امید به آینده‌ای بهتر گرامی ‌داشته اند. دروازه های امید رستن، از نو سبز شدن، رشد وبزرگ شدن نهالها ،بته ها، گلها ودانه ها ، حبوبات ومیوه ها را بروی ما باز کرده است. بهار این فصل زیبایی ورویاها، فصلی که لختی درختان چمن ها، کوه ها ودره ها را تحمل کرده نمی تواند وبا احساسی عالی واقدامی عاجل ودلسوزانه اندام لاغرولچ شدهً درختان ونهال ها رابا لباس های زمردین خود می پوشاندو به سالخورده ترین ،فقیر ترین ویا بی میوه ترین درختان حتا بدرختان یکه وتنها وخارج از باغ ها ،بدرختان کوهی وجنگلی وبی صاحب وبی قباله ، بدون درنظرداشت عمق ریشه، لباسهای را می پوشاند که زیبا ترین درختان وپر آوازه ترین بته ها ونهالان جوان از آن برخوردارمیگردند . بهار برای خیر رسانی وانجام رسالتش، عظیم ترین وروشن ترین نیروی گرمی بخش جهان هستی را به کمک می طلبد ودر زیر اشعهً تابان آن عمل میکند ، تلاش مینماید وبا کمک ویاری آفتاب وباران وانسان چه موًفقیت های را که نصیب نمی شود، چون می داند که تنها با رعد وبرق وغرش وابر همراه خودش نمی تواند چهرهً طبیعت یخ زده، لخت شده،خواب برده وبی جان شدهً دستان بیرحم زمستان را تغیر دهد ، گرما ببخشد وبطور شایسته مورد نوازش قرار دهد. بلی معجزهً بهار منحصر به نیروی درونی وذاتی او نیست بلکه توانایی بهار ودستان افسون گر، خارق العاده و معجزه آسای آن در دگر گونی سیمای طبیعت ، ناشی از قدرت کنار آمدن آن با سایر دستان، قدرت ها وعوامل اثر گذار طبیعی وانسانیست که به کمک بهار می شتابند وبهار نیز با لطف خوش وصمیمیت صادقانه پذیرای یاری رسانیدن آنها برای تحقق اهدافش میگردد واین جوشش واشتراک مساعی ابر، باد ، مه و خورشید و فلک در موسم بهار باعث آن میگردد که بهار را فصل تراوت، سخاوت، زیبایی ،دلفریبی وافسونگری قلمداد کنند چون قلوب همه انسانها را آنقدر بخود نزدیک می سازد که به غارت گر دلها شهرت یافته است. پاسداران زیبایی، سر سبزی وشگوفه های بهاری بپاس همین صفات عالی بهار است که مثل بلبلان وپرنده گان خوش الحان ، در وصف نوروز، در وصف بهار ودر وصف گلها وباغها از زمانه های خیلی دور باینطرف با اشعار وسروده های بهار گونهً شان، بهار را، گلها وسنبلها را، چهچهً پرنده گان این فصل جادوگر را وشرشرآب رابمدح وثنا نشسته وتمجید شا یسته کرده اند که زیبایی این پارچه های شعری وادبی کمتر از زیبایی ولطف بهاری نیستندوبنوبه ًخود در انسان شور واحساس وعشق بکار وزنده گی وزیبایی بوجود میآورند وانسانرا شاد میسازند. بهار, تغییر طبیعت و تحول زمین از سستی به نشاط و طراوت دوباره است. بهار, آغاز زندگی تازه و پایان فصل خزان بی روح پاییز و سردی زمستان است که با آمدن آن سبزی و خرمی نمایان می شود.درباره پیدایش نوروز در روایتی آمده است که نیشکر را جمشید شاه ایران در این روز یافت و مردم از خاصیت آن متحیر شدند پس جمشید دستور داد تا از شهد آن شکر ساختند و به مردم هدیه دادند, از این رو آن را نوروز نامیدند. در روایتی دیگر آمده که اهریمن‌, بلای خشکسالی و قحطی را بر زمین فرو نشاند اما جمشید به جنگ اهریمن رفت و عاقبت او را شکست داد آن گاه خشکسالی روی زمین از بین رفت و جمشید بر زمین سبزه کاشت که رسم سبزه نشاندن در ایام نوروز از آن زمان تا به امروز باقی مانده است.ایرانیان جشنها و آیینهای زیادی دارند که جذابترین آنها آیین نوروز باستانی است.ایرانیان هنگام تحویل سال نو, سفره هفت سین پهن می کنند که هر کدام از اقلا‌م آن نمادی از جهان هستی و طبیعت است. "سیر" : نماد گندزدایی و پاکیزگی . "سرکه" : نماد پاک شدن و پاکی محیط و زدودن آلودگی. "سنجد" : نشانه عشق و مهر. "سمنو" : نماد خوبی و رشد. "سبزه" : موجب فراوانی‌, برکت و خوشبختی و شادی. "سیب" : نماد زایش و برکت در بین مردم ایران زمین. "قرآن" : کتاب آسمانی مسلمانان , نشانه استواری و ایمان. "سفره" : نماد گستردگی جهان و سفیدی آن نشانه پاکی و سفید بختی. "آیینه" : نماد جهان بی‌پایان و بارگاه خداوندی. "شمع" : آرزوی شادی و روشنایی زندگی و شعله افروخته نماد روشنایی و فروزندگی جاودانه. "ماهی قرمز" : در تنگ بلور نماد روزی حلا‌ل. "تخم مرغ رنگ شده" : نشانه رنگارنگی نژادهای مختلف بشری و تاکید بر اینکه بنی آدم اعضای یکدیگرند. "نان": بنیاد تغذیه و در سفره نشانه برکت و روزی. "گندم" : نماد روزی‌, فراوانی‌, خیر و برکت در زندگی. امروزه دهها میلیون نفر از مردم کشورهای آسیایی و خاورمیانه عید نوروز یا سال جدید را بر اساس تقویم شمسی جشن می گیرند. عید نوروز از اولین روزهای بهار آغاز می شود و ابتدای سال جدید در ایران، افغانستان، کردستان و برخی از کشورهای آسیایی به حساب می آید. دهها میلیون نفر از مردم کشورهای آسیایی و خاورمیانه عید نوروز یا سال جدید را بر اساس تقویم شمسی جشن می گیرند. عید نوروز که از اولین روزهای بهار است آغاز سال جدید در ایران، افغانستان، کردستان و برخی از کشورهای آسیایی محسوب می شود. عید نوروز بیش از هزار سال پیش در مناطق فارس قدیم همزمان با فرارسیدن بهار و تجدید طبعیت و زنده شدن آن بعد از فصل سرما آغاز می شد تا اینکه امروز قومیتهای مختلف این عید را جشن می گیرند. این ایام در میان ایرانیها و افغانیها ( آغاز سال نوی ایرانی و افغانی) بسیار بیشتر از مناطق دیگر به چشم می خورد.
مبین بازدید : 4 شنبه 10 اسفند 1392 نظرات (0)

گاهی داستان گرفته شدن یک عکس، به اندازه خود عکس زیبا یا خواندنی است و ما وقتی از این داستان مطلع می‌شویم، خود عکس برایمان جلوه‌ای متفاوت پیدا می‌کند.

در این پست با هم داستان دو عکس را می‌خوانیم:

ساحل مخفی

عکس اول را به احتمال زیاد دیده‌اید، در یک پزشک هم تا جایی که یادم می‌‌آید، پیش از این با شما به اشتراک گذاشته بودم.

در عکس یک ساحل «مخفی» را می‌بینید. عکس در جزایر ماریِتاس مکزیک گرفته شده است.

12-16-2013 11-08-50 AM

12-16-2013 11-08-36 AM

12-16-2013 11-08-25 AM

چه چیز زیباتر از این؟! یک ساحل زیبای سرپوشیده، آن هم به صورت طبیعی!

اما من هم مثل بسیاری از شماها، تا ساعتی پیش داستان این عکس را نمی‌دانستم:

انسان‌ها جنایت‌های زیادی در حق طبیعت می‌کنند، بعضی از این جنایت‌ها با بهانه دانش یا آزمایش انجام می‌شوند.

جزایر ماریتاس، هزاران سال پیش در نتیجه فعالیت‌های آتشفشانی ایجاد شدند، علیرغم زیبای بی‌حد و حصر، این جزایر مسکونی نبودند، در سال‌های ابتدایی قرن بیستم، همین بی‌سکنه بودن جزایر باعث شد که دولت مکزیک به این فکر بیفتد که از آنها به عنوان اماکن نظامی استفاده کند،، و برای آزمایش‌های نظامی و آزمایش بمب‌ها از آنها استفاده کند.

دهه‌های زیادی این جزایر هدف بمب‌های زیادی قرار گرفتند، در نتیجه سطح این جزایر سوراخ سوراخ شد و صخره‌های زیادی شکستند و بعضی از غارهای زیرزمینی آن، رخ نمودند.

تا اینکه در دهه ۱۹۶۰، تحت فشار بین‌المللی و نیز دانشمندی به نام ژاک کوستا، دولت مکزیک مجبور شد که به فعالیت‌های نظامی در این جزایر پایان بدهد. فراتر از آن، این جزایر پارک ملی اغلام شدند و ماهیگیری و هر نوع فعالیت انسانی زیان‌آور در آنها ممنوع اعلام شد.

طبیعت زخم‌دیده، سرانجام فرصتی برای نفس کشیدن و التیام پیدا کرد، امواج دریا خرده‌ریزهای انفجارها را شستند، سواحل صاف شدند، ماسه‌ها به تدریج به مانند سابق در سواحل جمع شدند.

گویی که مادر طبیعت با هر موج، به مانند یک ضربه قلم‌موی نقاشی، روی خراب‌کاری‌های بشر نادان، رنگ و طرحی دوباره می‌کشید.

در این میان طبیعت از یک حفره ناجور، ساحلی مخفی زیبایی درست کرد.

ساحلی که البته رفتن جهانگردها به آن چندان آسان نیست، چون آنها مجبورند نخست اجازه‌نامه بگیرند و دوم اینکه برای رفتن به آن باید از یک تونل زیرآبی با شنا عبور کنند!


دنباله بهشت

این عکس، یکی از عکس‌های بسیار محبوبی است که یک سالی است در اینترنت گل کرده و دست به دست می‌شود.

اسم عکس را گذاشته‌اند: دنباله بهشت.

12-16-2013 11-38-06 AM

عکس زیبایی‌های زیادی را در خود جمع کرده است، آسمان شب و ستارگان بی‌شمار، کهکشان راه‌شیری که به صورت زیبایی منطبق بر یک پلکان شده است، سایه یک فرد در انتهای پلکان و نوری که او را احاطه کرده است.

همه اینها این حس را القا می‌کنند که شخص از پلکانی به سوی نور و بهشت در حال بالا رفتن است.

اما این عکس را چه کسی گرفته است؟  آیا عکس زاده فتوشاپ است؟ عکس در کجا گرفته شده است؟

بسیاری از کاربران این عکس را نخستین بار در پینترست دیدند، پرس و جوی آنلاین آنها برای پیدا کردن اطلاعاتی در مورد عکس به جایی نمی‌رسید.

این طور شایع شده بود که عکس در ایرلند گرفته شده است، در جایی که هر دو سال یک بار، به مدت یک هفته، کهکشان راه شیری در چنین وضعیتی قرار می‌گیرد.

عکس بی‌شک زیباست، طوری که خیلی‌ها را به یاد شعری از ویلیام باتلر ییتس -شاعر پرآوازه ایرلندی- می‌انداخت، شعری بسیار زیبا که قبلا در یک پزشک ترجمه آن را خوانده بودید:

«آگر آسمانها را همچون پارچه می بافتم، آن را با نور طلایی و نقره‌ای تزیین می‌کردم، پارچه‌ای آبی و کم‌نور، با تیرگی شب و روشنایی روز و گرگ و میش سحر می‌بافتم، آنگاه آن پارچه را به زیر پای تو می‌افکندم؛

اما من تهیدستم و تنها رؤیاهایم را دارم و رؤیاهایم را زیر پای تو پهن می‌کنم.

نرم قدم بگذار ، چون بر رؤیاهایم قدم می گذاری

اما چیزی که عجیب بود، همین دوسالانه بودن رویداد بود، چون ما از نظر علمی انتظار داریم، هر سال بشود چنین تقارنی را انتظار داشت.

جالب است که بر سر همین مسئله، بحث‌هایی در فوروم‌ها در گرفت و ستاره‌شناسانی مشغول گفتگو شدند.

تا اینکه سرانجام عکاس عکس پیدا شد، او توماس زیمر نام دارد و ادعا دارد که بدون اجازه از او، عکس او وارد شبکه‌های اجتمای شده است.

عکس در ایرلند گرفته نشده است، عکس در یکی از شب‌های سرد ماه نوامبر در جزیره «سیلت» آلمان در دریای شمال گرفته شده است.

عکاس در حالی که بدون دستکش بین ساعت ۴ تا ۸ شب مشغول گرفتن عکس بود، دست‌هایش کرخت شده بودند و خسته و گرسنه بود، ناگهان توجه‌اش به این سوژه استثنایی جلب شد.

توماس در انتهای پلکان چوبی، راه شیری را دید، ماه هنوز بیرون نیامده بود و راه شیری تلآلوی خاصی داشت، لحظه‌ای درنگ کرد و حس کرد که اگر از نور فلاش در انتهای پلکان استفاده کند، عکس با معناتر می‌شود.

اما باز هم عکس چیزی را کم داشت، سایه یک نفر در انتهای پلکان، توماس چون تنها بود، تایمر دوربین را تنظیم کرد، به انتهای پلکان رفت و این عکس را ثبت کرد.

عکس با جلوه‌های فتوشاپ به صورت جزئی ویرایش شد و سپس منتشر شد.

عکسی که البته بعدا سر از فیس‌بوک، توییتر، پینترست و تامبلر درآورد و بدون ذکر نام عکاس حتی در روزنامه‌ها و روجلد کتاب‌ها هم چاپ شد!

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 2
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 2
  • آی پی دیروز : 4
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 2
  • بازدید ماه : 3
  • بازدید سال : 9
  • بازدید کلی : 76